خانه ای از خاک...
حدود یکماه از زلزله ی شدید و خسارت بار غرب کشور، که شهرستانهای سرپل ذهاب،قصر شیرین و ثلاث باباجانی را سیاه پوش کرد و ملت ایران را عزادار،میگذرد.
دلم میخواهد در انتقاد دولت محترم و نهاد های مسئول که برای همین اوقات در طول سال حقوق و بودجه دریافت میکنند مطلبی بنویسم اما؛
میدانم که دردی را دوا نمیکند و مرحمی برای زخم های سرباز مردم عزیز کرمانشاه نخواهد بود....
(روستای جابری-شهرستان سر پل ذهاب)
از این رو تصمیم گرفتم تا در وصف مردمانی شریفی که قلبشان هنوز برای انسان و انسانیت می تپد چند خطی بنگارم...شاید بعضی ها یاد گرفتند!
پنجشنبه 25 آبان 96، در حالی که چهار پنج روز از وقوع زلزله میگذشت،اکیپ آواربرداری مردم خود جوش زرنوشه ، به سمت مناطق زلزله زده حرکت کردند و دو هفته به صورت رایگان به مردم زلزله زده خدمت رسانی انجام دادند.
بله میگفتم؛
این اکیپ دو هفته در چندین روستای زلزله زده مشغول به آوار برداری بودند و پس از بازگشت حرف هایی زدند که بیان آنها خالی از لطف نیست...
-تعداد تلفات جانی بیش از این حرف هاست...
-کم کاری دولت و نهاد های مسئول واضح است
-برخی سازمانها کمک های مردمی (از جمله کانکس) را در جاده ها از مردم گرفته و پس از چسباندن یک نشان دولتی یا حکومتی بررویش، آن را با امضاء و گرفتن رسید از مردم زلزله زده ، به جای کمک بلاعوض به مردم تحویل میدهند!
و چیز های دیگری که گفتنش دردسر ایجاد میکند...
سرتان را در نیاورم،دنیای بدی شده...از خداوند شادی و سلامت برای مردم زلزله زده غرب کشور طلب میکنم.
من یک کرمانشاهیم ولی از بیان مشکلات یا تایید صحبت هاتون حرفی نمیزنم. انتقادی هم نمی کنم. فقط از مردم و شما تشکر می کنم که کنارمون بودید